دستهای تو برشانه ی من چتر حمایتی ست همیشگی تو آمدی زندگی معنا گرفت واژه ها شعر شدند ودر ازدحام تنهایی من بوی تو پیچید فرمان زندگی را به دستم داد وحالا دارم نقش سیمای تو را در دلتنگی شعرهایم نقاشی می کنم #علیرضا_ناظمی 1
تصویر زیبای تو کنار شاخه ی گل رز فرتوری بود از هرچه زیبایی وسهم من از آنهمه قشنگی لبخندهای نمکین توست در شعرهایم که بی هوا می آیی ودلبری می کنی واژه ها بی حضورت ناکار آمدند بودنت حق مُسلّم شعرهای سپیدند #علیرضا_ناظمی 2
به تاراج می برد زمانه ذره ذره وجودت را تو اما عاشقی زنی از حوالی کوچه های باران که لطافت آفتاب را گره می زند به نسیم صبحگاه وتبسم باغچه را لابهلای شاخه های گلهای رز جا می دهد زنی که درد عشق دارد ولی…
