برای بستن ESC را فشار دهید

0 38
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

چه بهاری خواهد شد امسال رقص بارانی نگاه تو وچنگ انداختن واژه های آرامش در دستهای من به وقت هرسپیده با نگاه هایی عاری ازشهوت واشاره های لبخندت که مرا هربار درتاریک روشن کرت‌ها به مهمانی فرا می خوانند دربند هیجان نگاهت آغشته به آغوش…

0 46
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

گفتگوی نسیم مهرت با چشمهای من شروع شد درروشنای باغهای‌شعر که‌دستهای‌مرا دستهایت‌گرفت شبی‌که نیلوفر دست درآغوش تاک می پیچید به قاب‌آشنایی وهرسخن نه عاشقانه ‌ای‌ تنها که وسعت دید پنجره بود‌ که در دل شب بوسه می‌زد به شانه‌های باد ودرحوالی‌خواب های من رقص‌بید مجنونی‌جولان…

0 87
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

التماس چشم‌هایم  مشایعت دست‌هایت  و آمدنت بی‌واسطه  سی‌ام اردیبهشت…  آن‌گاه که: “خنکای عاطفه” در “سرشت محبت” گره خورد  پنجره‌ها روشنایی را پیشکشِ نگاهِ باد کردند  و باران  واژه‌های آشنایی را می‌شست  تو ” از بسترِ آرامش” آمده‌بودی  تا همنشینِ دلتنگی‌های تنهایی هایم باشی  شبی در…