کجا دیده اید بی دلیل لبخندها کدر شوند ودر مه آلود دقایق سرمایی سوزناک جان بگیرد ازکسی که نامش شاعر است… #علیرضا_ناظمی 6
لبالب ازسکوت می تازند بر احساس هایم واژه های شعر درست جایی که احساس تنهایی می کند ؛درونم #علیرضا_ناظمی 6
پنجره شاهد بود من چشمهایم را در رد قدم های تو جا گذاشتم واندک زمانی بیشتر نیست به خواب زمستانی رفته ام برای دیدنت در رؤیاهای صادقه ای که بوی پیراهن تو را درآن می شود استشمام کرد #علیرضا_ناظمی 7
