دسته گل رز قرمز هیاهوی پیاده رو تماشای تو درآن روز بارانی چتر من قدم های مشترک مان کنار هم تعبیر خواب مادرم بود تو آمدی ونصف دیگرم کامل شد #علیرضا_ناظمی 7
فریاد شب بر ریشههای عمیق ما که درخاکند هولی می اندازد تاریک ودر گرگ ومیش آفتاب نزده ی سحر دلوی در چاه وارونه راه می رود با جسارتی عمیق ومن که چون ستاره های مختلف در شهر گرداگرد تو می گردم خریدارم به آهی جوانی…
چشم های های بسته من گلواژه های مهر تو و سایه سار وجودت تابیده بر من وه که من چه خوشبختم در این روزگار خالی از عطر یادها همنفسی دارم چون تو دلسپرده و خاطر خواه واین لطف کمی نیست جهانی با تو دراین ضیافت…
