نوک این قلم را از گلوی واژه های من بیرون بکشید قسم به بی گناهی واژه ها وهیهات از جبر زمانه که پای هر استرسی را به شعر بازمی کند دردمندم شبیه آن دخترک روستایی که با عصا از درخت انار می چیند من…
نفس می کشد دستهایم بارانت را این روزها چقدر مثل درخت، برگریزی چقدر شاخه هایت بوی انار می دهد و چقدر مثل پاییز هوس بستنی داریم ما؛ پیوندی عمیق و عاشقانه با شعر و پیمانی با بهار، نوروز و دستهای با سخاوت آسمان #علیرضا_ناظمی 2
زمستان آشنای دوری نیست که آمدنش ناشناس اتفاق بیفتد زنی ست با لباس حریرسپیدی به تن که آمده است رویاهای مرا بارور کند #علیرضا_ناظمی 2
