برای بستن ESC را فشار دهید

0 14
2
علیرضا ناظمی
2 دقیقه مطالعه

چایی من وقتی یخ می کند چشمهایم تا بیخ گوشواره ات تیر می کشد تو درجایی آنسوتر از من من درجایی آنسوتر از تو واین مسأله کمی نیست در ساعت‌های مبهم  وقتی که من قرص هایم را فراموش می کنم با ولع اشتیاق تو قورت…

0 7
2
علیرضا ناظمی
2 دقیقه مطالعه

دیوانه وار سبقت می گیرم از لگد پرانی نگاه های هرزه و سکسکه های مالیخولیایی که تو را رصد می کنند دربازیافت هرشعاع نورانی و رجوع می کنم به تو خیره  محو در طبیعت بکر معصومیت هایت با دستانی پراز اشتیاق بی آنکه شته زده…