“ببین چگونه ام این روزها “ شبیهم به قار قار کلاغی که به ته خط رسیده باشد رسیده ام به انجماد سرد خاطره با پاهایی لگد پران ودستهایی پراز دسیسه ذهنی مملو از عذر و وسوسه با کارنامه ای خانمانسوز و چشمهایی جا مانده در…
اتوبوس ؛ایستاد اتوبوس ؛ حرکت کرد ومن هنوز چشم به راه مسافری نیامده هستم صبحگاهان عصرها وعابران نمی فهمند مرا ونمی فهمند انتظار را!! #علیرضا_ناظمی 1
ای ابرها با او مهربانی کنید اینجا همه ی دارایی شاعری درپاییزی ترین شکل ممکن منزل دارد ای پنجره ها براو ببارید واژه واژه های ستودنی مهر را که اوسخت محتاج است به آرامش با چاشنی همدلی وشوق رها شدن از تنهایی #علیرضا_ناظمی 1
