برای بستن ESC را فشار دهید

0 105
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

به زبان مادری برایم حرف بزن شعربخوان ازیاکریم ها وصدای لبخندت را روانه کن سمت سلام چشمان من تو درتنهایی دلتنگ می شوی ومن درتنهایی برایت گریه می کنم کاشکی! این فاصله ها را می شد  با فرصتی برایر پرکرد فردا که… خورشید از شرق…

0 93
2
علیرضا ناظمی
2 دقیقه مطالعه

می باری درمن شبیه بارانهای بهمن تند ونرم ، تاابد من با چتری ازمهربیکران می ایستم به تماشا باران یعنی تو و من؛  چقدر قشنگ است  خیس شدن…   زیر نجوای مهربان شعر هایت وقتی سرود مهر می‌خوانند لبهایت ومن   بیشتر به تو فکر…

0 108
2
علیرضا ناظمی
2 دقیقه مطالعه

سه‌شنبه ها برای من حال وهوای دیگری دارند وقتی واژه ها دیوانه از ته حلق ادا می‌شوند من گریزان می افتم دردام اشتیاق لبخندت مشتاقم می کند به آرامشی که دردستان توست وقتی شعر پناهمان می شود واهلی هوس آلوده چشمت از فاصله های دور…