برای بستن ESC را فشار دهید

0 82
3
علیرضا ناظمی
3 دقیقه مطالعه

دلخوشم‌به شعر به فکرکردن به تو  به‌همه‌ آن چيزهايی که مرایاد تو می اندازد ومن چه خوشبختم که وقتی شعر می گویم درخت‌لبخند می زند گلها آغوش وا می کنند پرنده ها بابالهایشان موسیقی می‌نوازند پنجره‌ها مَحرم می شود لابلای سطر های نوظهوری که ترجمان…

0 84
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

چایی ات راگرم می نوشی قهوه ات راشیرین بگوچگونه زمستان راسپری کردی چند بهار رابه‌تابستان چند تابستان را به پاییز گره زدی واز وقتی عاشق شدی روزها راچگونه می گذرانی!؟ شبها را چطور !؟ با تو‌ ما در جای محکمی ایستاده ایم دربن کوه که…

0 92
2
علیرضا ناظمی
2 دقیقه مطالعه

بهارآغازرویش‌دوباره ماست درجهانی که سودای نامش را داریم درراهی که دل به اعتبارش سپرده ایم در مخمصه های پیش رویش درچارچوب عاشقانه هایش جایی که زمان درآن متوقف است ومهربانی درآن متوقع جایی که زن درآن نور است زلال‌همچون جاری احساس وچشمهایش دو تصویر قابل…