برای بستن ESC را فشار دهید

0 88
3
علیرضا ناظمی
3 دقیقه مطالعه

لابلای برگه‌های پیچ‌خورده‌ی‌خاطرات  جای خط خوردگی های عمدی وسط حوض ابری شعرها به دنبال روزهایی می‌گردم که مثل تاریخهای مدادی محو شدند روی تقویمی که ده سال پیش دایره‌های قرمزش را با ضربدر آبی کشیدم… قهوه‌های سردت، دور لبِ فنجان  حلقه گذاشته اند …  …

3 95
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

در تکثیرِ بغضِ هر شب سر به گریبانِ خویشم؛ دریا دریا… چشمهایت از خجالت، در ماه میلغزد! میخواهم تا ابد در چهره‌ات غرقه شوم: آینه‌ای از تلألؤهای بیقرارِ‌ وقت و در سایه‌ی امواجِ زمان تن بشویم لباسِ تنهایی را بگذار دستهای خیالم صورتِ تو را…

3 83
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

تازیانه‌یِ نگاهت را باد می‌جوید از دهانِ شرم، زخمی بر شنهایِ زمان… و تلاشِ بیقرارم را در هر موج، به سنگ گره می‌زنی من در این تلاطم هنوز در تموزِ نیلیِ افق به اندازهِ‌یِ یک درختِ سوخته از تو دورم… مگر چند ابرِ آغوش، تا…