از تنهایی حرف نزن واز رفتن دستهایم تو را لمس می کنند چشمهایم تو را می پایند تو غمگینی می دانم وکمی پیشتر از آنکه گل هاشکوفه بدهند نا امیدانه بهار را می نگری اندکی صبر کن بهار تا پشت در خانه ی ما رسیده…
چشمهایت را ببند به صدای باران گوش کن به قنوت ناودان ها فکرکن و هوای مهربانی را نفس بکش بگذار در تو جاری شود زندگی بگذار در تو جاری شود عشق #علیرضا_ناظمی 1
بیکرانه ای … لبریز مهر ودر دستان تو سخاوت موج می زند گاهی آرام گاهی طوفانی دربستر شب وروز گرد مشتاقانت می چرخی شادمانه تا ساحل وآرامش را پیشکش می کنی به چشمان مشتاقانت بی هیچ چشمداشتی #علیرضا_ناظمی 2