برای بستن ESC را فشار دهید

0 38
3
علیرضا ناظمی
3 دقیقه مطالعه

در تبسمِ تو، مهربانیِ چتر سحرگاه می‌دمد و واژه‌های نگاهم در عطش زلالِ کلمات، موج می‌زنند تا شعر، کشتیِ نقره‌آسایی شود که بادبانش از نورِ لبخندَت پرمی‌ شود و دریاهای سپید را با موجِ مهر تو در نوردد… هرگاه به لبخندی، آغوشِ مهربانی می‌گشایی من…

0 26
3
علیرضا ناظمی
3 دقیقه مطالعه

ومن به ابرهای پشت شیشه که نگاه تو را نوازش می‌کنند حسادت می‌برم آنگاه که حالِ خود را با تو قسمت می‌کنند و تو چشمهایت را بی‌آنکه موهایت را از نگاهشان برگیری آشیانه می‌کنی در چترِ مهرشان حتی به گلهای پارچه‌ای پرده که هر صبح…