برای بستن ESC را فشار دهید

0 52
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

ما خواب بودیم وناف ما را به صدقه سری خوشبختی کنار آیینه ی بخت با گلهای خرزهره بریدند آفتاب درکرت های حوالی جوانی مان پیچید پشت سرمان کف زدند، جیغ کشیدند امان ازاین مردم وحالا سالهاست گوشه ی این مزرعه ی لم یزرع کز کرده…

0 58
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

سوگند به ژرفای این حس پاییزی به برگ ریزان های لبریز آه به تهدیستی درختان وآغوش ها به بی گمان بارش باران و سر ریز اشکهای مان که من با امیدی مملو از حضورت عشقی لبریز حَظّ نگاهت  وغمزه آخرین دلتنگی های  تابستانی ات کوچه…

0 28
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

در امتداد کوچه ی مهتاب نشان تو را از ستاره ها گرفتم تشبیه بلیغ دلتنگی من حجم عمیق دلواپسی هایم لابلای لُب ِ این کلمات محزون هیچ مرا آرام نمی کند هنوز هم تو نیستی ودر سرم بوق قطاری شبانه روز سوت می کشد… #علیرضا_ناظمی…