دستهای تو دستهای من آغوشِ یک پیمانِ ابدی ست در ترسیم چینه ای از پناهندگی سینه هایی تپنده در پاییزی ترین فصل انتظار #علیرضا_ناظمی 2
می خواهم سالهای سال باتوبمانم همراه التهاب هایی که دور ما چمبره زده ودلتنگی هایی که هست کافه را وقهوه را دوست دارم بخاطر تو دوست دارم هر عصر تا ولی عصر قدم زنان برایم شعر بخوانی با چاشنی لبخند ومن سرریز از اولین نگاهت…
شوق دوخط شعر شاخه های نفسگیر بلوغ واژه پنجره های باز سمت تو لبخندهای ابری پلک زدن های پیاپی ریسه واژه های جانبخش و طعم گس خرمالوی ترد سکوتت را نوشیدن آه… چقدر شور می بخشد دهانم را #علیرضا_ناظمی 2
