بر شاخساران بی برگ رؤیا نشسته ام به تماشا زلال عطشناک آرزو را در آفتابگیر حوصله چشمانم درخت بهانه بود من در آغوش سایه فهم لذت یک عاشقانه را بی هیچ تردیدی رخ در رخ جاده سخت مشتاقم #علیرضا_ناظمی 2
تا ماه قد کشیدیم آرام بی صدا من در تکاپوی تفاهمی تو در بیدار آرامشی وحالا سالها گذشته تو قد می کشی تا ماه من قد می کشم با آه…!! #علیرضا_ناظمی 2
مرا دیوانه می خواهی صبرم را برده ای ایمانم را به تاراج دلم را به اسارت وحالا شعرم را به قهقرا من لطافت چشمهایت را شکوه بالایت را شور کلامت را می دانستم …!! اما ؛حالا قصه جور دیگری ست سرمست می شوم از این…