برای بستن ESC را فشار دهید

0 18
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

مشاعره چشم های تو با ماه در التهاب شروع فصلِ عمیقی  از غبطه های من رقم می خورد  تب تند نوشیدن چایی بوی انگشت پیچ دستانت  در وهمی لبریز از بوی گلاب و قند پسته ی لبان تو به فاصله کمی از من با من…

0 16
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

کوچه را به شوق آمدنت آذین بسته ام درهرگوشه شاخه های گل به گردش چشمانت به گلدان آویخته ام وعطر گیسویم را در حوالی تو پراکنده کرده ام بیا که کوچه ،خانه ، پنجره وچشمهای من منتظرند… #علیرضا_ناظمی 4