با دلتنگی در تنگنا در امتداد فرصت های بین ِ گناه وثواب در گل اندامی واژه های محض ِلبریز حَظّ حضور تو دلخوشم به آمدنت که مشام جان را معطر کند عطر خیالت #علیرضا_ناظمی 4
نارنگی های قد کشیده طعم دلکش عطر عبورت حوالی چشمهای من وساطتت اتاق با خیالم در جنبشی نرم که برمی انگیزد تمام ادراکات هستی را تو ،آن نجابت وغرور همیشگی ات ودستهایی که به سمت من دراز می کنی تا بلند شوم از بستر زخم…
آرزوهای من درخیال کودکی هایم بوی مداد رنگی می داد طعم شعر داشت وخستگی های من زیر درخت ، رفع می شد هنوز چشمهایم رعد وبرق آن سال را بیاد دارد وخاطره هایی که سوخت … #علیرضا_ناظمی 6