پروانه وار برمدار تو می گردم ومی گردم ومی دانم دلتنگی هایم به خانه تان سرک می کشد و از دل پنجره تا گوشه دنج حیاط دامنی می گستراند ازمهربانی لبریز از عشق مملو مگر من وتو غیر از این چه می خواهیم #علیرضا_ناظمی 3
آغاز بهارینه ی زیبایی هاست لبخندت مرا به دلکش آن آفتاب عالمتاب مهمان نمی کنی ؟ #علیرضا_ناظمی 3
لبخند زدی دلم ریخت داشتم آخرین کوک را محکم می زدم تا گره کور نشود دوک ها لغزیدند پارچه های حریر زیر دستم سُر خوردند من دیگر به لباس مجلسی آن بانو فکر نمی کنم تو تمام حواس مرا دوخته ای به اِپل سینه ات…
