برای بستن ESC را فشار دهید

0 10
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

“ببین چگونه ام این روزها “ شبیهم به قار قار کلاغی که به ته خط رسیده باشد رسیده ام به انجماد سرد خاطره با پاهایی لگد پران ودستهایی پراز دسیسه ذهنی مملو از عذر و وسوسه با کارنامه ای خانمانسوز و چشمهایی جا مانده در…

0 16
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

ای ابرها با او مهربانی کنید اینجا همه ی دارایی شاعری درپاییزی ترین شکل ممکن منزل دارد ای پنجره ها براو ببارید  واژه واژه های ستودنی مهر را که اوسخت محتاج است به آرامش با چاشنی همدلی وشوق رها شدن از تنهایی #علیرضا_ناظمی 1

0 9
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

برگ ریزان پاییز سکوتی سرشار از آوا ولبخندی نمکین در هزار توی حیاط خانه سوسوی نگاهی لبریز حظ مستی چشمهای من از بوسه بر انارهای ترک خورده و وداعی شیرین با آذر به امید فردایی که بهار درخانه ی مان قرار می گیرد تا من…

0 11
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

درهوای تو راهی خیابان می شوم حتی ؛خیلی دورتر از تو حتی ؛ کیلومترها خیس می شود موهایم درپرت احساست زیر باران ومن حوالی آن نگاه همیشگی پرسه می زنم بدون چتر بی هیچ پرسشی چه باشی چه نباشی دلتنگ تر از همیشه عاشق تر…

0 23
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

وبلند بلند می خندیدی ومن چه ذوق عجیبی داشتم تو از راز کوچه بن بست پرسیدی من گرم پاسخگویی وچقدر حال دلت عوض شد تا بحال اینقدر مستانه  تو را ندیده بودم خشنود از امروز امیدوار به آینده آه…ما چه خدای خوبی داریم #علیرضا_ناظمی  …

0 8
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

زندگی لباس نافرمی بود که برتن تو زار می زد صدای فرو ریختن تو را از عمق وجودم می شنوم واز راست گرد خیابان   راهی به سوی تو می یابم مضاعف است دردهای تو از فهم من وعمیق که می شوم سُر می خورم…