برای بستن ESC را فشار دهید

0 6
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

دیدار تو وتماشای آن نمکینِ نگاه حظی بود بیکرانه به یک آن ،به یک باره وحالا من ایستاده ام خرسند از داشتن ستاره ای درآسمان وچقدر خوشایند است شب باشد و تو باشی و بوی کسی که غم را ببرد از کاشانه ات #علیرضا_ناظمی 1

0 3
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

فریاد شب بر ریشه‌های عمیق ما که درخاکند هولی می اندازد تاریک ودر گرگ ومیش آفتاب نزده ی سحر دلوی در چاه وارونه راه می رود با جسارتی عمیق ومن که چون ستاره های مختلف در شهر گرداگرد تو می گردم خریدارم به آهی جوانی…

0 5
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

چشم های های بسته من گلواژه های مهر تو و سایه سار وجودت تابیده بر من وه که من چه خوشبختم در این روزگار خالی از عطر یادها همنفسی دارم چون تو دلسپرده و خاطر خواه واین لطف کمی نیست جهانی با تو دراین ضیافت…

0 29
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

از لطافت دستهای تو می توان ره به آسمان برد در خاک قدم می زنیم وعرصه محبت تو در رویارویی عقل وخرد وتبسم آیینه وار هنر نقش نگین می یابد به گوهرانگی فطرت در فرتورهایی که به زوایای بی نهایت احساس پیوند می دهند چشم…

0 30
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

دروسعت بیکران این نیلگون باد پیما جایی میان سینه های لبریز آه و درد تو آن بی نهایت را مانی که زیاستین * به تن تکو* به سر چشم به راه هیچ رهگذری نداری آستین همت بالا زده به شیوه قدیم خودت به سنت زنان…

0 23
2
علیرضا ناظمی
2 دقیقه مطالعه

خیره به دستهای تو درآفتاب راه می روم ونمی فهمم علت اینکه می گریزی از طعم خوش لذت کدامین اشاره ی آینه هاست و نگرانم که حس مشاعره در هوای خرم روز را چرا دوست نداری می تابم به سمت باور نگاهت وقتی خیز برمی…

0 36
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

قوی باش شبیه ریشه های بامبو ونترس از بد حادثه که وجه اشتراک ما انسانها قدرتمند بودن است و تحمل و من سالهاست دراین بحبوحه ی رنج و انتظار نفس می کشم درهوای تو به داشتن امیدهایی تازه لبریز حس خوب خاطرخواهی چون ریشه های…

0 22
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

وقتی چشمهایت لمس می کند چیزی را به تعدد ارزش می یابد ودر رگه های حیاتش خون تو جاری می شود این را عابری گفت : که تو را دیده بود ومعنی عشق را می فهمید وحالا سالها گذشته وهنوز کتابهای من بوی تو را…