در قالبی جدید چون انار گرداگرد شاخه ای در زمستان چشم می پالایم زندگی را از روزن نور ودرگلویم صدای بوسه ودر دستهایم سخاوت مهر روانه است به سمت واژه های پرتنش مهربانش حتی تاریخ ها را جابجا می بینم از شنبه به چهارشنبه پرتاب…
رقص باد در هوهوی قدم های تو توسن سرکش گام هایت و نسیم خنکای عطر لبخندت در پرچین دامن رازقی های عاشق چه نشاطی افکنده است در صبحگاهی که مزیّن است پنجره ها به راز بوسه گل سرخ اشتیاق حوصله فصلی چکامه و گِره…
جهانم ؛ واژه واژه ی چشمهای توست دلسپرده ام به لهجه ی ناز لبخندت سالهاست تردد من از کوچه غزل به شوق تماشای تو بود پروانه وار دورت می چرخم چقدر به تو رنگ ،قرمز یاقوتی طراوت می دهد تو شبیه هیچکس نیستی من شبیه…
در نجوای عاشقانه شعرها در گرده پاشی گل ها بر انحنای تاریکی قدم می زنی سالهاست دختر روشنایی ستاره هایی پرچین دامنت واژه دهانت عسل گام دستهایت صوراسرافیل سالهاست مأنوسیم به دلسپردن به رَد پاهایت بی آنکه تسلیم شویم به نگاه های هرزه گرد سیم…
بگذار در رویای داشتنت هنگامه برپاکنم زنی با عطر گل های نرگس با قامتی افراشته موهای بلند ومن که درهوای بارانی تهران تو قدم زدن یاد گرفتم گرم همچون آفتاب داغ چون گلاب آتشین لبخندت وتبانی دستهایی که از آستین بالا آمدند تا درمن رستاخیزی…
عطر جاری رود را نفس بکش هوای شهر عالی ست بگذار پرستو در شامه ات لانه کند بگذار در ذهن تو باد بوزد فردا که بهار می آید آنسوی این خاطره ها دیدنی خواهد بود #علیرضا_ناظمی 2
آوای شکوفه های بهاری سوز دلِ سینه چاک من التهاب چشمهای غمگنانم در بهاری که لبریز بود از شادمانی ومن نگاهم به در خشک شده تو نیامدی ودر دل من شورش سربازان نوروز دلشوره آفرید وهنوز این غم باقی ست #علیرضا_ناظمی 2
چه بی گمانه به خرمن من می تازد افسونگر چشمانت کمتر بی رحم باش عاشق را پناه می دهند ودلتنگ را قرار ببین چه کرده ای که بیرحمانه در غم شعله ورم #علیرضا_ناظمی 2
رجز سکوت درقلب شهر بیقراری پای ساعت های به گِل نشسته دردهای سینه سوز تو وبشارتی که هربار شعر من می دهد با درنگی لبریز از تماشا وشکیبایی عصرانه ای امید آفرین… #علیرضا_ناظمی 2
قهوه های سردِ هر روزه ی من صندلی های تکراری بی تو قرار همیشگی و تو که نیستی تا در این تنگنا جانپناهم باشی #علیرضا_ناظمی 2