برای بستن ESC را فشار دهید

0 12
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

شبیه چنارها از هرسو دربرابر باد ایستاده ایم ودلیل ماندن ما شد عهدی ست که با بهار بسته بودیم شهر از آمد ورفت خالی شد رهگذران راه خانه ها درپیش گرفتند باغ از هیاهو خالی ماند وفریاد کلاغ ها خراب می کند بعدازظهرهای دلچسب همیشه…

0 11
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

ای گنجشک‌ها بشکند تفنگی که شما را عقیم می خواهد دعا کنید به دست هر آزارگری که به سمت شما اسلحه می گیرد کتابی برسد که درآن نوشته باشد گنجشک‌ها هم حق حیات دارند #علیرضا_ناظمی   2

0 11
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

استبداد کلاغ ها رژه بر سنگفرش خیابان و رَدّ چکمه ها بر دامن شکوفه ها اینها داغ دامن سوزی است که سالهاست به جان شهر افتاده است باید گریخت از درد گریخت از این غم انگیز ِ روزگار باید گریخت از وصله های ناجور وشبهای…

0 10
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

فکر کردن به تو درمن حادثه می آفریند با چشمهایی قاب گرفته در هوای تو هفت روز هفته درتنهایی قدم می زنم وآدینه ها تو راجستجو گرم درکوچه های دیروز قد نمی دهند واژه ها وطلبکارانه حواس مرا پرت می کنند ازتو غافل از اینکه…

0 14
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

دلم آرامشی می خواهد از جنس تو من باشم وتو باشی دوتا چایی قند پهلو کنارم بنشینی ودر نفس هایم شعله های مهربانت را بریزی بی خیال همه ی دغدغه ها وبگذاری شانه هایت را لمس کند شاعرانه های سپید دستهایم #علیرضا_ناظمی 3

0 8
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

رخ دررخ پنجره به تماشای دستهای تو ایستاده ام درسکوت تا از پهنای صورتت برگیرم لبخندی در مصلحت ایام وقتی لبهایت چون گل رز تمام قد سرخ می شوند از خاطره هایی که تو برایم ساخته ای #علیرضا_ناظمی   2