دیماه را بخاطر می سپارم با لچک ترنج خاطره ها پرتقال های خونی ورقص دخترانه شاخساران درباغ…
اشکهای تو را می خرند تمام وجودم من این حس عمیق دوست داشنت را سالهاست نظاره گرم…
کبوترانه به سراغم بیا واز دور دست های فاصله برایم دست تکان بده چکاوک شو شالو باش…
تن به آب زدیم وبا گیسوهای خیس در باد دویدیم غرقه دردلخوشی لبریز حظ با انگشتانمان بر…
دستهایم را روی چشمهایت گذاشتم ودر سکوت فقط خندیدم دستهایم را لمس کردی وفریاد زدی آه زندگی…
دریا، ساحل وقصه پیوند عمیق بین ما چیزی شبیه به آغوش دریا خیزش موج وشوری درکمرکش ساحل…
