بروی بروم برویم بمان تا با هم از این مهلکه درد چمدان به دست برویم جوری که…
دلتنگی هایم زیر نور آفتاب مستقیم ،هراسان می تابد بر گلهای قالی در حیرتم درگوش باد چه…
دلهره های نبودنت را بغل می گیرم در خیال تکیده شب همراه با نوای باد به انتظار…
تظاهر کن که با خیال من درآمیخته ای وبگذار رد عطرت در موهایم بماند حتی به قیمت…
نگاه من از پنجره نسیم دلکش حضورت وبوی گل های نرگس که مست می کند تمام شامه…
خوشحالم که توهستی وهرشب دست واژه هایت را می گیری به خانه ی من می آیی برایم…
