دیدار تو وتماشای آن نمکینِ نگاه حظی بود بیکرانه به یک آن ،به یک باره وحالا من…
دسته گل رز قرمز هیاهوی پیاده رو تماشای تو درآن روز بارانی چتر من قدم های مشترک…
فریاد شب بر ریشههای عمیق ما که درخاکند هولی می اندازد تاریک ودر گرگ ومیش آفتاب نزده…
چشم های های بسته من گلواژه های مهر تو و سایه سار وجودت تابیده بر من وه…
از لطافت دستهای تو می توان ره به آسمان برد در خاک قدم می زنیم وعرصه محبت…
دروسعت بیکران این نیلگون باد پیما جایی میان سینه های لبریز آه و درد تو آن بی…