پنجره ها باز است من به سمت افق های دور در پروازم مغناطیس وجود تو هر روز…
قبض روح می شویم تا می رود این آینده موهوم بیاید رنگین کمانی از دردها پینه ی…
بس کن بیا… وچتر بارانم باش … #علیرضا_ناظمی 1
کجا دیده اید بی دلیل لبخندها کدر شوند ودر مه آلود دقایق سرمایی سوزناک جان بگیرد ازکسی…
لبالب ازسکوت می تازند بر احساس هایم واژه های شعر درست جایی که احساس تنهایی می کند…
پنجره شاهد بود من چشمهایم را در رد قدم های تو جا گذاشتم واندک زمانی بیشتر نیست…