رها در باد یله در نازکای چمن ایستاده چون کوه در مسیر بادهای شرقی تا استوانه ی…
بگذار این زنجیرهای اسارتی را که جلوی دهان ِ باز تو را گرفته اند بیندازم پشت کوه…
در کمینگاه عاطفه وعشق چه بی تابند دیدگانم به هوای خیال دلکش دلبرانه ی تو هجوم سایه…
لبخندهایت را دوست دارم این روزها تو با لبخندهایت زیباتری گاهی وقتها با یک شعر گاهی وقتها…
درآی از آبستنی پنجره و به رخصت مرا بخوان دیرگاهی ست در شب های مهتابی سیاهی از…
آرامشی لبریز از تو در سایه سار درختی و حس عمیق پاییزی مملو از شیرینی #علیرضا_ناظمی 1
قطار رفته بود من مانده بودم وآرزوهای محال ریل هایی سرد ویخی وایستگاهی متروکه حالا سالهاست چشم…
در دامن گلدان روئیدی جوانه زدی دلیل حال خوب من شدی وحالا من با هربار دیدنت لبخند…
من هر صبح با خیال دلبرانه تو از خواب بیدار می شوم به گل های رازقی پشت…