عذرخواهم چیزی ندارم بگویم جز قطعه پاره هایی شعر واندک آغوشی که سهم آوای بهارمهربانی توست رگهای…
رویپلک های من رؤیای نیمه شبی راه میرود بی آنکه بپرسد! چرا من بیدارم ؟ وغرقه در…
شتابزده دستی به نوشتن می برم لطفا کمی صبرکن دهان بازِ مرا حرفهای نزدهی تو بستهاست گواه…
اینرا به من بگو چگونه تو را تصور نکنم وقتی انگشتهایت موهایم را چنگ می زند و…
مگر می شود برای تونَمُرد وقتی درکمرکش جاده درکوهستان درخیابان درخانه و همه جا از دوست داشتن…
خیلی طولانی حرف نمی زنم وسعی می کنم وسط خاطره هایت مردی باشم که بتوانی رویش حساب…
حرفهایت نگرانم میکند چیزهاییهستکهقابلگفتننیست! توسهممناز زندگی هستی ونمیدانمچرا همیشه درسکوتهایت ولولههاست جاییکه تو از رگگردن به من…
داشتنت احساس خوب شادی ست حالا که دستهایت را زیر سَرم دارم ودوست داشتنت خصوصی ترین تصمیم…
به زبان مادری برایم حرف بزن شعربخوان ازیاکریم ها وصدای لبخندت را روانه کن سمت سلام چشمان…