زندگی سهم زیادی ست از

پاورقی‌های بسیاری که تن داده اند به

 درحاشیه بودن

این اصل ماجراست

بوق ممتد نگاه های رهگذران

خاکریزهایی از فاصله

ملاقات های نامفهوم چشمها

جولان تک سرنشین خودروها

وقتی اسباب دوستی فراهم

و پرشده است شهر

 از سکانس انعکاس های متوالی

وگریزگاه های نامفهومی که

دور دور می کند

زنان ومردان عاشق را از هم

تا در شام آخری آغوش باز کنند

 به روی زندگی پنجره ها

وشانه ها به ملاقات دست ها بروند

در پیاده روهایی که گلاویز شده است

  با هجمه‌ای از مسافران خوابیده در زمستان

دلتنگ تر از همیشه

گریزان از تنهایی

#علیرضا_ناظمی

1

برچسب گذاری شده در: