به تاراج می برد زمانه
ذره ذره وجودت را
تو اما عاشقی
زنی از حوالی کوچه های باران
که لطافت آفتاب را
گره می زند به نسیم صبحگاه
وتبسم باغچه را
لابهلای شاخه های گلهای رز
جا می دهد
زنی که درد عشق دارد
ولی جاودانه این غم جانکاه را
خریدار است
چون عاشقانه زیستن را
انتخاب کرده است
#علیرضا_ناظمی
نمایش دیدگاه ها