حوالی بامداد نگاهش
در رصد مکاشفه ای همطراز
دیده به دیده اش دارم؛عاشق وار
طوری که
درجانش
درجانم
می ریزد
انبوهی از کرشمه های حضور
دست در آغوش شکیبایی
بسان همیشه
وقتی عامل اصلی اتفاق های پیش رو
قلب رئوف اوست
و باطنی که میل به مهربانی همواره دارد
ومن همچون همیشه
با وجه تمایزی آشکار
درپرستش او
هرصبح سلامی دارم خاص
وهرشب درودی دارم متمایز
به باور بیدارش
وبراین باورم که
دراین روزگار و پهنه ی گیتی
هیچکس، شبیه او نیست …
#علیرضا_ناظمی
نمایش دیدگاه ها