به زبان مادری
برایم حرف بزن
شعربخوان
ازیاکریم ها
وصدای لبخندت را روانه کن
سمت سلام چشمان من
تو درتنهایی دلتنگ می شوی
ومن درتنهایی برایت گریه می کنم
کاشکی!
این فاصله ها را می شد
با فرصتی برایر پرکرد
فردا که…
خورشید از شرق طلوع می کند
من از پنجره های روبه قرار می آیم
توبرایم دست تکان می دهی
و در دل هردویمان
خانه تکانی می شود
به استقبالم بیا
تا گرمای دستانت را از نسیم بشنوم
با گویشی زیبا
به زبان مادری
#علیرضا_ناظمی
نمایش دیدگاه ها