دیوانه وار

سبقت می گیرم

از لگد پرانی نگاه های هرزه

و سکسکه های مالیخولیایی

که تو را رصد می کنند

دربازیافت هرشعاع نورانی

و رجوع می کنم به تو خیره

 محو در طبیعت بکر معصومیت هایت

با دستانی پراز اشتیاق

بی آنکه شته زده باشد روزگار

دسته گلهایی را که به آب داده ام

در هوای

طعم فراموش نشده لبهایت

وقتی رسوب می شود

اشتیاقم در جزء جزءنگاهی

 که ریشه دوانده به شور

درسراپای هستی تو

تا عالمگیر کند

این حس دوست داشتنت را

به طرفه العینی درکالبد حیات

به قصد سوء قصد

ودرتدارک مرهم زخم باور عمیقی

که درسینه دارم وداری

رجوع می کنم

به دلم جایی حوالی تو

وسرک می کشد واژه ها را

در بی اختیاری مدام

تاپاورقی کتابی باشد

که نام تو برجلد آن

نقش نگین است

#علیرضا_ناظمی

1

برچسب گذاری شده در: