از بندجامه‌های چرکین 

لبریز از ترک‌هایی که برپوستم جوانه زدند

گریختم

از زخم زنجیر هزاره ها

در مارپیچ خزنده ی ناملایمت هایی که

پشتم را

 به خاک بی آبی می ساید

تا فریادِ خشکِ آن را بشنوم

و اکنون پناه می برم به

ناقوسی که از بامِ چشمانت

 آوازِشکستن قفلها را

در سکوتِ شب می‌دزدد

#علیرضا_ناظمی

2

برچسب گذاری شده در: