پنجره ای رو به نگاه شهر
گلدانهایی با حالِ متعالی
من
لبخند تو
و برکه ای لبریز از تماشات
وقتی دیده به راه
سر می اندازی
چادر سفیدت را
تا درمسیر آمدن من
عطری از واژه های سرمست
پیشکش نگاه ها کنی
از حالم جویا شوی
وبی اینکه دمق باشی
چون وامق وعذرا
چشم در روشنای عشق
بشویی
بی آنکه تردیدی باشد در ذهنت
که عشق
نردبان تمام فضيلت هاست
#علیرضا_ناظمی
نمایش دیدگاه ها