عادت دارم، به شاعرانه های مدامی که از تو برای من قدیسه ای ساخته است بی…
آ…ه گل رز ،گل رز ،گل رز سالهاست تو می دانی من عاشق گل رزم وهربار در…
به استقبالش در چشم به راهی آغوشی رنگ از رخسار پریده چکاوکی غزل شد با گریه های…
در من چه آتشی نهفته دامنت که تبسم جاری خیالهایت به بستر هر شبم تندبادی می افکند…
سهم ما از زندگی همین شاعر شدن بود برای من تنها تو ماندی میان خیل واژه…
تو رفتی که برگردی من خیلی وقت است برگشته ام مثل موسی از نیل مثل یوسف از…
بوی عطر صبحگاهی تو از سمت جاده می آید باید نفس کشید هوای دلبرانه تو را بوی…
تلاطم دستهایت در آغوش باد تدارک ژرف نگاهی بود لبا لب از فهمی به بزرگی یک لذت…
در آسمان وجودی من شبیه ماه طلوع می کنی شامگاهان که دربستر ذهنم کوهی از غم ها…