در رؤیاهایم

به جستجوی تو می‌پردازم

در هر صبح،

در هر عصر،

در هر شام دل‌انگیز پاییزی

که بوی تو را،همچون بهاری، به خانه می‌آورد

آنگاه که چشمانم

غرق نم می‌شود

و گونه‌هایم آن را جاری می‌سازد،

در سیاهی روزهای بی‌لبخند،

در شب‌های بی‌پایان بودن و نبودن،

در خیال پهناور این خیابان هزارتو،

 این شهر موافق

در رخوت دستانم

که مشتاق درآغوش کشیدن دستان توست،

در حیرتم از واکاوی واژه‌های لبخندت

به جستجوی تو،

در پی ردپایی از تو می‌گردم

و به رسم نیک همدلی،

درفراسوی زمان و مکان،

تو را می‌جویم.

#علیرضا_ناظمی

2

برچسب گذاری شده در: