شاهد چشم های بارانی اش بودم با دیدگانی سرخ از انتهای کوچه درد می آمد ومن برایش…
خوان پنجم خورشید
100 مقاله
برف های یک ریز می کوبد برشانه های ناتوان من قافله ی خستگی را از فصل وَهم…
پاییز را به خانه ما وجود تو ارمغان آورد برگ ریزانی که نوید بهار را دارد.. ورنگ…
من در رصد چشمان تو آیه آیه زیبایی می بینم جایی آنسوی نگاه آنسوی بیداری آنسوی عشق…
نگاهی به افق های دور همراه با لبخند ملیحی امید باور که دل را قرص وامید را…
دهاندره های فصل ها شروعی دوباره را رقم می زند پاییز برگ ریزان زمستان سرد وبرفی بهارانه…
دل غمین نباش جایی همین نزدیکی پشت همین تیر چراغ حوالی آبادی خواهم آمد دستانت را خواهم…
به ملاقات من بیا شبی در سکوت وملال از دلم بردار برای چشمهایم شور بیاور به دلم…
دور تو طواف می کنم مثل یک زائر دور تو می گردم مثل پروانه دورادور تماشایت می…
دریا آن سوی اندوه چشمهای توست کمی دور تر از همین آخرین نفس هایم کنار بستر هواخواهی…