بوی عطر صبحگاهی تو از سمت جاده می آید باید نفس کشید هوای دلبرانه تو را بوی…
رمز میان ما
98 مقاله
تلاطم دستهایت در آغوش باد تدارک ژرف نگاهی بود لبا لب از فهمی به بزرگی یک لذت…
در آسمان وجودی من شبیه ماه طلوع می کنی شامگاهان که دربستر ذهنم کوهی از غم ها…
در قالبی جدید چون انار گرداگرد شاخه ای در زمستان چشم می پالایم زندگی را از روزن…
رقص باد در هوهوی قدم های تو توسن سرکش گام هایت و نسیم خنکای عطر لبخندت…
جهانم ؛ واژه واژه ی چشمهای توست دلسپرده ام به لهجه ی ناز لبخندت سالهاست تردد من…
در نجوای عاشقانه شعرها در گرده پاشی گل ها بر انحنای تاریکی قدم می زنی سالهاست دختر…
بگذار در رویای داشتنت هنگامه برپاکنم زنی با عطر گل های نرگس با قامتی افراشته موهای بلند…
عطر جاری رود را نفس بکش هوای شهر عالی ست بگذار پرستو در شامه ات لانه کند…
آوای شکوفه های بهاری سوز دلِ سینه چاک من التهاب چشمهای غمگنانم در بهاری که لبریز بود…