تمام شادی مرا
به دنیا آوردهاند
چشمهای قشنگت
این میهمان واژهواژهی شعرهایم
وقتی کلمات بوی تو را میدهند
و نور فانوس شعر
به دشت شب لشکرکشی میکند
وقتی پرنده بغض میشود
و طنین صدای آهوانِ بیانت
میپیچد
در خاطرههای ناآرام من
و من، همچون کودکی با آغوشی باز
میایستم به درگاه افق
تا روشنی برچینم
از بارش نورهای متجلی
روییده بر خیال کوههای دوردست
به امید تماشای وسعت نگاهت
درقاب پنجرهی اشتیاق
#علیرضا_ناظمی
نمایش دیدگاه ها



