هنوز هم
در تداوم دوستی
با شعرهایی وسوسهانگیز
از درختها فاصله میگیرم
با کلماتی که بوی زیتون میدهند
همآغوش میشوم
و در پاییز، قدمزنان
پلکهای پنجرهها را میبندم
برای رفتن به خواب زمستانی
وقتی هنوز کلمات
بوی تو را میدهند
و غروب،فاصلهای بین ما نمیاندازد
و شب موازی است
با فلسفهیبودنمان کنار هم
با دامنی دستدوز
از ستارههای خوشاقبال
و ناز صمیمانهی دخترانهی گیسوی مهتاب
برمیگردم
در را محکم میبندم
تا از جمعمان
چیزی کم نشود
حتی لبخندهایت!
#علیرضا_ناظمی
نمایش دیدگاه ها



