آمدی در واپسین یک روز سرد
با شال کرم وکفش های مشکی
آرام آرام و از نفیر گام های تو
امیدها شکل گرفت
آرزوها به ثمر نشست
درختها راوی قصه ی ما شدند
چهارشنبه خاطره شد
من در رویای تصاحب تو سبز پوشیدم
واژه ها چکامه شدند
وهنوز یاد آن روزها
در ذهن ما دلیل شادمانی
ولبخند است…
#علیرضا_ناظمی
نمایش دیدگاه ها