امروز دوباره باران بارید من یاد تو افتادم یاد آنکه با من چه کرد چشمانت درآن روز…
برمی خیزم شبیه پرنده ای از شاخساران درخت تا در انزوای بی کسی خویش ثمره ای باشم…
پایی که مرا به کوچه می برد برشی از رفتن توست و قرص هایم نسخه ای ست…
سایه ی من کوتاه می شود کوتاه وکوتاه تر چندان که دستم به آغوش باور تو نمی…
سرشارم از تو و دوست داشتنت به تو که فکر می کنم نامت می شود ترانه ای…
رفیقم با عکس های تو از فاصله های دور وقتی دلتنگ، بادلهره به لنز دوربین لبخند می…
بروی بروم برویم بمان تا با هم از این مهلکه درد چمدان به دست برویم جوری که…
دلتنگی هایم زیر نور آفتاب مستقیم ،هراسان می تابد بر گلهای قالی در حیرتم درگوش باد چه…
دلهره های نبودنت را بغل می گیرم در خیال تکیده شب همراه با نوای باد به انتظار…